آقای احمدی‌نژاد، زن بختیاری تا کی زیر برف بمیرد؟

آسمان زیبا و هوا آرام، بوی گل‌ها و درختان و سبزه، صدای همهمه گنجشکان، هوای پاک و فضای روشن در دامنه‌های «زردکوه »؛ طبیعتی که انگار، پای ماشینیزم و پیشرفت به آنجا نرسیده است؛ طبیعتی بکر و دست نخورده، آن‌قدر دست نخورده که حتی جاده‌ای امن و راحت برای رسیدن به آنجا نیست، حتی اگر مهمان، ریاست‌جمهوری کشور باشد. روستاهای «بیراهگان»، «سرآقا سید»، «خویه» و روستاهای هم‌جوار با 500 کیلومتر فاصله از تهران و در اطراف کوهرنگ است که یک ساعت با شهر فاصله دارد، اما این مسیر را باید چهار ساعته و از مسیری صعب و خطرناک عبور کرد. مردم این منطقه تقریبا 9 ماه از سال را از نقشه جغرافیایی حذف و زیر برف دفن می‌شوند، انگار که اصلا وجود ندارند. با توجه به منابع آب فراوان در زمستان ـ به علت یخبندان ـ و در تابستان به علت نبود سیستم لوله‌کشی، دسترسی به آب مشکل است.

مردم منطقه معمولا به کشاورزی مشغولند، اما قوت غالب آنان در زمستان کشک و عسلی است که از تابستان ذخیره کرده‌اند و آردی که از طرف کمیته امداد به آنها می‌دهند و با بلوط خرد شده مخلوط می‌کنند تا در طول زمستان تمام نشود.

زنان در خانواده‌های بختیاری می‌شود گفت، پایه و اهرم اصلی خانواده‌اند. از صبح که آفتاب می‌زند تا شب، شاید فعال‌ترین قشر روستا آنان باشند. وظایفی مثل خانه‌داری آن هم در خانه‌هایی به اندازه یک اتاق کوچک از سنگ و گل که باید در آن آشپزی کنند، بچه‌هایشان را بشویند، مهمانداری کنند، صبحانه، نهار و شام خانواده را آماده کنند و اگر زمستان باشد و امکان بیرون رفتن برای دستشویی نباشد ـ که البته چیزی به این اسم وجود ندارد ـ باید فکری هم برای آن در داخل همان اتاق کوچک برای بچه‌ها و خانواده بکند؛ چرا که خانه‌ها بیشترشان فاقد دستشویی هستند و حمام برای آنها جایی است که در روستایشان وجود خارجی ندارد.

امّا فقط اینها نیست. زن باید هیزم و سوخت زمستان خانواده را هم تأمین کند. هر وقت و هر جا باشی، زنی را می‌بینی که کوله‌ای بزرگ از هیزم و چوب بر پشت خمیده‌اش گرفته، بچه‌هایش دور و برش هستند و شاید چند گوسفند را هم از چرا می‌آورد با پشت‌های از علوفه برای زمستان گوسفندان.
اگر زمستان باشد و آب لوله‌کشی قطع باشد، باید فکری برای نظافت خانه و لباس و ظروف آن کنند و اگر تابستان باشد، کارهای مزرعه و دامها هم به آن اضافه می‌شود. در بیشتر روستاها می‌توانی دختران 12 ـ 13 سال‌های را ببینی که چند مشک 15 لیتری را بر دوش گرفته‌اند و یا کوزه‌هایی را که بر سر دارند تا از سر چشمه آب بیاورند، اما سخت‌تر از این فشارهای جسمی، فرهنگ حاکم بر مردان است که برای زن، اعتبار و ارزشی قائل نیستند و آن را نیرویی برای کار و راحتی مردان می‌دانند.

حتی ازدواج‌های دوم و سوم که در میان مردان صورت می‌گیرد، برای این است که یا زن اول پیر شده و نمی‌تواند کار کند و یا حتما مرده است، آن‌که یا در اثر امراض عفونی است و یا هنگام زایمان. بنابراین، آنان زن جوان‌تری را برای کارکردن به خانه می‌آورند و در این میان، دور از ذهن نیست که زنها از مردها هر روز کتک هم بخورند.
در جای جای روستا حتما می‌توان مردانی را دید که بیکار راه می‌روند و زنانی که پشته‌ای از هیزم به دوش در حالی که قدشان در زیر این بار سنگین خمیده به خانه می‌آیند.

در میان زنان منطقه، زنانی با سنین بالا کمتر یافت می‌شود و میانگین سنی آنان پایین است. آنان معمولا لاغر و بیمارند، اما با همه اینها همه وظایف خود را انجام می‌دهند.

با این شرایط، هیچ زنی وقت و فرصت این‌که به خود فکر کند و و بهداشت شخصی را رعایت کند نیست؛ اگر هم باشد هیچ اطلاعی از این مسائل ندارد. چون هیچ مرکزی که بتواند کار کارشناسی در زمینه بهداشت و مامایی بکند، در روستاها حضور جدی ندارد.

خانه بهداشت هرچند با امکانات در حد خوبی در روستاها موجود است، اما معمولا زنان به خاطر حجب و حیا و گاهی خجالتی و گریزان بودن از بیان مسائل خود، به آن مراجعه نمی‌کنند. در ویزیت‌هایی که از زنان این مناطق در تابستان 84 به عمل آمده عفونت زنان بیداد می‌کند و غالب آنان دچار عفونت‌های شدید هستند، چرا که زنان بختیاری اطلاعی از این‌که چگونه بهداشت فردی را رعایت کنند، ندارند.

معمولا دستشویی در خانه‌ها نیست و اگر هم باشد مشترک بین چندین خانوار است و به علت سنگی بودن زمین امکان حفر چاه فاضلاب وجود ندارد. در ساختمانی که به عنوان حمام از آن استفاده می‌کنند ـ که همه از سنگ و خاک است ـ هیچ خبری از بهداشت و تمیزی نیست و حتی گوشه‌ای از آن هم به عنوان انبار آرد استفاده می‌شود؛ البته به شرط آن که چند رأس دام در آن نگهداری نشود.

اما سخت‌تر از همه اینها مرگ و میر زنان باردار است. در طول 9 ماهی که ارتباط با شهر قطع میشود نه آب، نه برق، نه تلفن، هیچ چیز وجود ندارد. بسیاری از زنان یا در راه زایمان می‌کنند و بر اثر تبعات ناشی از زایمان‌های سخت و نبود بهداشت و اقدامات دارویی، دچار امراض سخت می‌شوند و یا در هنگام زایمان می‌میرند.
مطمئنا رسانه‌های جمعی، نقش مهمی در آگاه کردن و اطلاع‌رسانی دارند؛ هم برای مردان ـ برای زدودن فرهنگ خشن و آزاردهنده در مورد زنان و هم برای زنان، در مورد آشنایی با مسائل بهداشتی و پزشکی و آگاه کردن جوانان نسبت به مسائل اجتماعی، مذهبی و بهداشتی.

مدرسه تا کلاس چهارم بیشتر نیست. معمولا معلم‌ها سرباز معلم هستند و گاهی دختران ترجیح می‌دهند که در سر این کلاس‌ها حاضر نشوند، چرا که معلمان آنان پسران جوانی هستند و برخی دختران، از حضور در سر درس آنها شرمگین. در مسابقه نامه‌نگاری به رئیس‌جمهور توسط دختران روستایی این مناطق بیشترین درخواست دختران از رئیس‌جمهور، دارا شدن معلم و مبلغ زن بوده است.

شاید همه مشکلات زنان این مناطق را نتوان با بودجه حل کرد، اما پاره‌ای مشکلات از حتما با تخصیص بودجه حل خواهد شد؛ مثل احداث راه مطمئن برای دسترسی به شهر در همه فضول و ... .
احداث مراکز درمانی و بهداشتی مناسب و مستقر کردن پزشک در مناطق که حتما باید از طریق تأمین منابع مالی صورت گیرد.

اما بیشتر مشکلات زنان، ناشی از عدم فرهنگسازی در زمینه‌های مختلف است. در بیشتر روستاهای کشور که از نعمت تلفن و تلویزیون و مسجد و مبلّغ و مراکز بهداشتی برخوردارند، زنان از زندگی راحت‌تری برخوردارند و از نظر مسائل بهداشتی در سطح خوبی هستند و از مردسالاری خشن خبری نیست، اما زنان این مناطق، هنوز از خشونت‌های آزاردهنده‌ای رنج می‌برند؛ زنان نجیب و پاکی که هیچ ادعایی ندارند، زنانی که مادران دلیری هستند و مردان دلیری را به جامعه تحویل داده‌اند، اما خود همواره مظلوم بوده‌اند؛ مظلومیت زنان بختیاری، چیزی است که هر بیننده‌ای را به تأسف وامی‌دارد.

زن بختیاری فقط زیر برف زمستان، که راه را بر او میبندد، نمی‌میرد؛ بلکه حجم سنگین و سردی فرهنگ غلط و خشن حاکم و نبود امکانات اقتصادی و امکانات بهداشتی او را احاطه کرده است. زن بختیاری در حال فدا شدن است و هر زمان تلفات بیشتری می‌دهد.

آنچه گفته شد، مشاهدات مستندی است از خانم‌های حاضر در گروه فرهنگی ـ هنری ثارالله قم که در تابستان 84 در این مناطق حضور یافته‌اند و مشکلات زنان بختیاری را با چشم دیده‌اند. مجموعه این مشکلات توسط کارشناسان زن در زمینه‌های مامایی، پرستاری، بهداشت، آموزش قرآن و احکام مشاهده و ارایه شده است. بسیار به جاست، مسئولان و تصمیم‌گیران پس از سفر ریاست جمهوری به استان چهار محال و بختیاری، به ویژه استاندار و نمایندگان این استان برای حل مشکلات مردم به آن توجه کنند، خصوصا مشکلات ویژه زنان بختیاری

منبع سایت بازتاب(زینب شیری)