هل هله کوسه نیز یکی از نیایش های نزول باران است.مردم بختیاری جهت نیایش و التماس بدرگاه الهی،یکی از افراد ایل خود را به شکلی مضحک لباس می پوشانند تا تواضع و فروتنی آنان بیشتر و بهتر مورد قبول و لطف الهی واقع گردد.از میان مردم شخصی داوطلب می شود که کوسه بشود کوسه لباس مندرس و کهنه و نا منظمی به تن می کند و تعدادی زنگل و زنگوله (که بر گردن گوسفند می بندند)به اطراف خود می بندد و قدری پشم گوسفند نیز به سر و صورت خود می چسباند تا به شکلی مضحک در آید آن وقت عده ای از مردم که غالبا جوان هستند بدنبال او خانه به خانه می گردند آنها به هر خانه که می رسند با سرو صدای فراوان و صدای زنگ ها صاحب خانه را به دم در می کشند.افراد خانه به کوسه آب می پاشند و پس از خیس شدن هدیه و نذری می دهند.یکی از همراهان کوسه،مسئول جمع آوری نذورات و هدایا می باشد کوسه همه ی خانه ها را می گردد افراد خانه مانند خانه ی قبلی به او آب می پاشند و سپس به او هدیه می دهند و از او طلب باران می کنند،بالاخره کوسه همه ی خانه ها را می گردد و در نتیجه همه جای او خیس شده و از سرما می لرزد البته این کار در شب انجام می گیرد.وقتی مردم به کوسه آب می پاشند،همراهان او با طنابی که به کمرش بسته اند وی را به عقب می کشند تا زیاد مورد آزار و اذیت و خیس شدن قرار نگیرد،همراهان کوسه اشعاری را در حین این مراسم بر زبان می آورند.
هل هل هلونه خدا بزن بارونه
هل هل کوسه جاوند خدا بارون در وند
هل هل هلونه امر خدا بارونه
هل هله کوسنه خو برد گلال خشک او برد
گندما به زیر خاکن زتشنئی هلاکن
پس از اینکه اهالی همه خانه ها را به شیوه ای که ذکر شد گشتند به جایی امن و راحت رفته و قسمت های بعدی برنامه را انجام می دهند.هدایای داداه شده از قبیل آرد و قند و چای و خرما محاسبه و برای آن اظهار نظر می کنند.ابتدا قند و چای و خرما را می خورند سپس آرد را خمیر کرده و از آن نانی گرد و کلفت بنام <گرده>درست می کنند که برای پختنش باید زیر خاکستر داغ قرار گیرد تا خوب پخته شود.یادآور می شود که یک دانه ریگ یا هسته خرما قبلا درون خمیر پنهان می کنند تا موقع تقسیم گرده میان افراد،سهم یکی از آنها شود.آنان موقع خوردن گرده مواظب همدیگر هستند تا ببینند هسته خرما یا ریگ در دهان چه کسی پیدا می شود هسته خرما در دهان هر کس پیدا شود با شادی و شعف و سر و صدای زیاد بر روی او ریخته و او را به صورت نمادین کتک می زنند در این بین شخص مضروب مرتبا التماس و خواهش می کند که او را نزنند تا اینکه یکی از افراد به عنوان ضمانت پیش آمده و شخص کتک خورده را از زیر چنگ آنان در می آورد و تعهد می دهد تا دو روز دیگر باران خواهد بارید. با این شیوه دست از کتک زدن شخص مذکور بر داشته و آرامش در میان افراد حکمفرما می شود. بختیاری ها معتقدند که خداوند با این تواضع و فروتنی و التماس اهالی،نسبت به خواست و تقاضای آنان عنایت فرموده و باران فرو می بارد.
مرسی از وب لاگ قشنگت واقعا دستت درد نکنه به وبلاگ ما هم یه سری بزن من برای تبادل لینک یا اوگو آماده ام
اگه موافق بودی تو قسمت نظرات بگو در ضمن با عضویت در قسمت انجمن وبلاگ ما میتونی در مورد مسایل مربوط به وبلاگ اینترنت و هر موضوع دیگری به بحث و گفتگو بپردازی یا سوالات خودتو مطرح کنی موفق باشی
----------.----.
------ _.'__ ---`.
--.--(#)(#)----/##
.' @------------/###
:------------,--#####
--`-..__.-'_.--###/
--------`;_:-- ---`"'
-------.'"""""`.
-----/, ------- ,
----//---------
----`-.______.-'
--- ___`. | .´'___
-(______|______)
خیلی جالب و زیبا بود بهروز خان من تا حالا نفهمیده بودم البته این اصطلاح رو چرا اما مثلش رو نه و تازه فهمیدم که جریان از چه قراره ..... ممنون بازم از این موارد بنویس .......
خیلی اقایی...
راستی سلام داره خدمتت شدید..
سلام بهروز
مطلب فوق العاده ایست . نوبت بعد تغذیه آنرا روی صفحه اول وبلاگم می گذارم . موفق باشی همشهری . ضمنا مطالب خوبت را برای مطبوعات استان هم بفرست حتما چاپ می شوند .
سلام... منو یاد کلفتی گرده انداختی..... آخ.... هفته پیش در دهدز مهمان دوستی وبلاگ نویس بودیم من رویم نشد بگویم مدتهاست گرده نخورده ام و رویم نشد بگویم که کاش مقداری از ان گرده را داخل کیفم بگذارم.. موفق باشی
سلام
چون بچه مسجد سلیمان هستی خیلی سالاری
امیدوارم که موفق باشی به من هم یه سر بزن