شهر من پارسوماش

مسجدسلیمان نخستین شهر صنعتی ایران

شهر من پارسوماش

مسجدسلیمان نخستین شهر صنعتی ایران

رقص در ایل بختیاری

 

رقص در ایل نشانی از همبستگی،اتحاد و عاطفه است،همه می رقصند دست در دست و دوشادوش یکدیگر.اگر رقص فردی هم باشدبه منظور زور آزمایی است همانند چوب بازی که نوعی نشان از قدرت و اعتماد است آن هم همراه با موسیقی پر تحرکی که یادآور چنگ و ستیز است.از رقصهای رایج و پر تحرک بختیاری رقص سه پا را باید نام برد در این رقص زن و مرد با نوای  توشمالان می رقصند،سه قدم برمی دارندبعد یک پا را جلو می گذارند و یک دست را پایین و دست دیگر را بالا نگه می دارند،این حرکت با نظم و ترتیب خاص تکرار می شود. از دیگر رقصهای مرسوم و معروف در ایل بختیاری رقص گروهی<جیران جیران>است که گروهی است و مردان و زنان با هم در آن شرکت می کنند و می رقصند. از دیگر رقصهای گروهی بختیاریها که در آن حرکات دست و پا بسیار سریع بوده و نیازمند قدرت و انعطاف بدنی بسیار است رقص <دهی دته>می باشد که همراه آهنگی ریتمیک اجرا می شود.از جمله رقصهای دیدنی بختیاری ها که کم و بیش با اشکال مشابه و اندک تفاوتی در اکثر عشایر ایران موجود است رقصی است با نام رقص آهنگ مجسمه مشابه این رقص در نواحی لرستان با نام <دخوس>یا<خسه>و در خراسان و ایلات کرمانج که طایفه ای کرد هستند در شکلی مشابه انجام می گردد.در طی این رقص که با نوای سازهای نوازندگان (توشمالان در میان بختیاری ها)و همراه فراز و فرودهای موسیقی به تناوب اوج می گیرد و فروکش می کند زنان و مردان همراه هم میر قصند. توشمالان در حین اجرای آهنگ به ناگاه نوای موسیقی را قطع می کنند و در این حال عده ای با دادن انعام و شیرینی از توشمالاها می خواهند تا مجددا بنوازند به این ترتیب نوای موسیقی بار دیگر به ناگاه آغاز شده و این فراز و فرودها ادامه می یابد.لازم به توضیح است که نوازندگان و خوانندگان که حافظان فرهنگ موسیقایی و اشعار محلی هستند و سینه به سینه این فرهنگ شفاهی را حفظ می کنند در هر ایل با اصطلاحی خاص خوانده می شوند و در ایل بختیاری به طور کلی به انها توشمال می گویند. هفت لنگان به آنها توشمال>یا<میشکال>و چهار لنگان به آنها <خطیر>می گویند.در ایل بختیاری هر طایفه و تیره ای توشمال و خواننده ای خاص خود را دارد تا همواره همراهشان باشندو در مراسم سوگواری و شادی کوچ نشینان را همراهی کنند. توشمالان در ایل بختیاری زنان و مردانی عاشق پیشه و شاعر مسلک هستند که بیشتر اوقات زندگی شان صرف ساختن ابیات ،لطیفه ها،متلها و ضرب المثلهامی شود و در واقع یکی از مهمترین اقشار پدید آورنده و نگاهدارنده آثار و ادبیات عامیانه و فلکلور این سرزمینند.در بررسی رقص و مراسم اجمالی آن و رفتار شناسی متقابل نوازندگان ایلی و سایر اعضای ایل و ریشه های تاریخی رقص در ایل بختیاری به اختصار میتوان این نکات را مطرح کرد.رقص نمادی از وابستگی های عاطفی اعضای ایل اتحاد،همدلی و هماهنگی اعضای طایفه و ایل است. رقص دسته جمعی اعضای ایل در کنار یکدیگر نشانگر آن است که تمامی اعضا در برابر هر عامل خارجی متحد و یکپارچه اند و در حفظ داشته های فرهنگی یکدل و مصمم .حضور مردان و زنان در رقص همراه و همپا کارکرد زنان در انجام امور ایل و احترام متقابل مردان ایل به آنان را می رساند. مردان ایل در همراهی زنان در رقابتهای نمادین نشان می دهند که از نقش موثر زنان در فعالیتهای اجتماعی و فنی ایل اگاهند و برای آن ارزش قائلند.چوب بازی که معمولا مردان در آن شرکت می کنند،نشانه ی وجود مردان دلیری است که در حفاظت از قلمرو ایل مصمم و توانایند. این مسئله از یکسو به اعضای ایل امنیت خاطر می دهد و شبه ی امکان تجاوز به حدود ایل را از هر بدخواه خارجی می گیرد.                            

بر گرفته از نشریه الکترونیک فصل نو

شیر سنگی

                    شیر سنگی سمبل رشادتها و رادمردی ها        

شیر سنگی (برد سنگی)که بر گور دلاوری به خاک خفته در قبرستانی در بختیاری قرار گرفته است حکایت از مجسمه سنگی (نوعی شیر)که نسل آن در بختیاری به علت شکار بی رویه منقرض گشته است .این سنگ معمولا و بر اساس رسم و رسوم ایل بختیاری بعنوان سنگ مزار بر گوری گذاشته میشود که صاحب آن در زمان حیاتش از خود دلاوریها،رشادتها و رادمردهای زیادی نشان داده باشد. ظاهرا این ابتکار توسط تراشنده گان مجسمه شیر سنگی از دوران اتابکان لر بزرگ مرسوم گردیده است.هر چند در این حرفه ماندگار تراشندگان این مجسمه ظرافت چندانی را در ساخت آن لحاظ نکرده اند،لاکن صلابت و قدرت این مجسمه بقدری است که وقتی با دید شرف به آن می نگری نمونه های بارز و روشنی از آزادی،ابهت،فتح غرور و رشادت فروزان تاریخ بختیاری بدست می اید.

 

قصیده ای از بهار(ملک الشعرا)در باب مسجدسلیمان

 

مسجدسلیمان 

چشمه آبی است خرد،اندر نشیب آن دره      کاندر آن مسکن،فقیری چند عریان،کرده اند 

نام آن چشمه نهادستند پس چشمه علی      نیز مسجد را لقب مسجدسلیمان کرده اند

راست گفتی گستریده فرشی از دیبای سبز     ون در آن تصویرها از لعل و مرجان کرده اند

سبزوادی ها گرفته گرد هامونی فراخ               کش مرصع یکسر از گلهای الوان کرده اند

کوه را گفتی زفرش سبزه مطرف بسته اند       دشت را گفتی به برگ لاله پنهان کرده اند

یادم آمد کاندر این آباد ویران مرمرا                    انگلیسان با رفیقی چند،مهمان کرده اند

شرکت نفت بریتانی و ایران است این            کز هنرمندی جهان را مات و حیران کرده اند

آب را با آتش از کارون به بالا برده اند                     نفت را با لوله سر گرد بیابان کرده اند

این شگفتی بین گه از همخوابه قیر سیاه             چون مجزا نفت و بنزین فروزان کرده اند

نار اگر شد گلستان بر پور آزر دور نیست         بین که خارستان نفتون را گلستان کرده اند

انتظاماتی که در آن خطه دیدم،ای عجب           سالها خلق آرزویش را به تهران کرده اند

تاریخچه شهر مسجدسلیمان

مسجدسلیمان از شهرهای مهم نفتی استان خوزستان بشمار می رود طبق کاوشهای باستانشناسی،آثار کهن مربوط به زندگی غار نشینی و دوران ماقبل تاریخ در این سرزمین کشف شده است و گفته می شود که در همین مکان هوشنگ پیشدادی در اثر برخورد دو سنگ چخماق شعله آتش را برای اولین بار کشف کرده است. مسجدسلیمان در زمان کیانیان،عیلامی ها،مادها،پارس ها،سلوکیان،اشکانیان و ساسانیان اهمیت فراوانی داشته است و آثار برجای مانده از آن دوران شاهد این ادعاست.مسجدسلیمان همچنین زادگاه چیش پیش پارسی بوده است.این شهر در قرن هشتم قبل از میلاد جز سرزمین عیلام بوده و در آن عصر<آساک>نام داشت ودر دوران پارسها<پارسوماش>نامیده می شد.در قرون وسطی نیز<تلغر>نامیده می شد،سپس به <جهانگیری>و<میدان نفتون>معروف گردید.بعد از اینکه آثار آتشکده سرمسجدبرای همگان مشخص شد،بنا به تصویب مجلس شورای ملی در سال هزاروسیصد پنج خورشیدی به<مسجدسلیمان>تغییر نام یافت.